خیال تو...

رشد می کند نهال باورت
در میان جنگل خیال من
آسمان پر از ستاره می شود
هرشب ازسروده های من
می نویسم از تو بی هراس
روی سطرهای دفترم
با مداد صورتی
ای تو بهترین بهانه ام
عادتی شده برای من
شعر گفتن از برای تو
فرصتی شده برای من
چیدن گلی برای تو


تو...

 

 

تو آسمانی ومن ریشه در زمین دارم

همیشه فاصله ای هست-داد ازاین دارم

قبول کن که گذشته ست کار من از اشک

که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم

تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست

مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم

بخوان و پاک کن واسم خویش را بنویس

به دفتر غزلم هرچه نقطه چین دارم

کسی هنوز عیار ترا نفهمیده ست

منم که از تو به اشعار خود نگین دارم


عشق

عاشق                           عاشق تر

نبود در تار و پودش           دیدی گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه

فقط  خوابه ، تو که رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم

عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت

نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش

حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای

سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  ساعت رو

طاقچه شده کارش فراموشی  ،  شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی

باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو که  نیستی  توی  این خونه ،   دیگه  آشفته

بازاریست  ،  تموم  گل ها  خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از

رنگ  و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت

گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو

به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری

گفتم که تو می دونی،سرخاک

تو می میرم ، ولی

تا لحظه مردن

نمی گیرم

دل از

تو


فقط برای تو

برای تـــــــــــــــــــــــــــــــــــو می نویسم  ...

برای تویی که تنهایی هایم پر از یـــــــــاد توست  ...

برای تویی که قلبم منزلگه عــــــــــــــــشـــق تـوست  ...

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین تـــــــــــوست  ...

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غــــــــــــــرق شد  ...

برای تویـــی که چــــــشمانم هــــمیشه به راه تو دوخته اســـت  ...

برای تویی که مرا مجــذوب قـلب ناز و احـساس پاک خود کردی  ...

برای تویی که وجودم را محـو وجــــــــــود نازنین خود کـردی...

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...

برای تویی که سـکوتـــــت سخت ترین شکنجه من است....

برای تـــــــویی که قلبــــــــــــــــــــــــــــت پـاک است...

برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بــی باک اسـت...

برای تویـــــی که عــــشقت معنای بـــودنم اسـت...

برای تویی که عـــشقت مـــــــعنای بودنم است...

برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است...